برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 10
و من زمزمه خون را در رگ هایم می شنیدم
زندگی ام در تاریکی ژرفی می گذشت
این تاریکی، طرح وجودم را روشن می کرد
برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 32
برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 32
و من زمزمه خون را در رگ هایم می شنیدم
زندگی ام در تاریکی ژرفی می گذشت
این تاریکی، طرح وجودم را روشن می کرد
نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۵/۱۳ساعت 10:6 توسط یه دختر...| |
رنگ خاموشی...خستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ام
از اين خستگي مفرط هم خسته ام
از اين زندگي هم خستـــــــــــــه ام
از اين مردم هم خستــــــــــــــــه ام
از اين خانه هم خستـــــــــــــــه ام
از اين شهر هم خستــــــــــــــــه ام
بيشتر از همه از خودم خستـــــه ام
.
.
.
از اين زندگي موهوم مزخرف خسته ام
[ جمعه ۱۳۹۶/۰۳/۱۹ ] [ 12:22 ] [ یه دختر... ] [ ]
رنگ خاموشی...برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 303
برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 35
برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 37
من دراین شهر غریبم
چو حرفی بی فریبم
من آن ابر سفیدم
پر از اشک چکیدم
دلم از درد خونه
ندانند مردم این شهر
سکوتم فریاد شومه
دلم سازی خوش می خواست
[ جمعه ۱۳۹۶/۰۳/۱۹ ] [ 10:0 ] [ یه دختر... ] [ ]
رنگ خاموشی...برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 15
ی از عزیزانم و دوستانم اینو فرستاد
و بهم گفت شاد باش بهش گفتم باشه
ولی خب .....
وقتی حالت خراب بود
واسه خودت آواز بخون
بعدشم صداتو ضبط کن
بعدم گوش بده
اونوقت میفهمی صدات از حالت
هم خراب تره
[ دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۵ ] [ 12:3 ] [ یه دختر... ] [ ]
رنگ خاموشی...برچسب : نویسنده : 7barangh2000 بازدید : 175